دوست داشتنی
اخ جون یه اپ دیگه...آخ آخ سلام خوبید؟خوشید؟سلامتید؟بابا خوبه؟مامان؟عمو؟خاله؟به من چه؟...ااا اینجوریه حالا اصلا میرم آپ نمی ذارو باشه بابا التماس نکن ....قیافشوگفتم می ذارم حالا خوشحال باش....نگا ذوق مرگ شد.... خُب ( خوب ) : این کلمهای است که زنان برای پایان دادن به مکالمههایی استفاده میکنند که در آن حق با آنهاست و شما باید خفه بشوید. دو شنبه 8 / 11 / 1390برچسب:, :: 6:56 PM :: نويسنده : maryam سلام خوبین خوشین سلامتین؟ مارو نمی بینین حال می کنین؟....چه سوال مسخره ای خب معلومه که نه..... خب دیگه چه میشه کرد....دنیا همینه به یکی می رسی به یکی نه...... ولی حالا دیگه گریه نکنید حالا که اینجام.... دست پرم اومدم.... با کوله باری از عشق و محبت... حالا که نمیگم یکم ورزش کنید سرحال شید...حالا یک...دو...پاشو تکون بده...همش نشستی زل زدی به اون...پس فردا کور میشیا پاشو وگرنه مانیتورو خورد میکنم..اصلا چرا مانیتورو خودتو آدم می کنم... آهان خوب شد خوشم میاد حساب می بری....ولی دیگه کارای بد نکن به حرف منم گوش کن خب بریم سراغ مطلب باحال امروز...که از یه وبلاگ که نمیدونم چی بود برداشتم... ه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت : مادرش گفت : يا با زبون خوش ميری . يا ميدمت دست داداشت گوريل انگوری لهت کنه مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بيان. شنل قرمزی گفت : من که گفتم از اين پسر لوس دکتر خوشم نمياد . شنل: حنا کجا ميری ؟؟؟ با اون مرتيکه ...... راه افتاديم دنبال ننه فلان فلان شدمون . دخترک کبريت فروش هم چهار راه پائينی داره آدامس ميفروشه بچه مايه دار شدی . بقيه همه بد بخت شدن .
دو شنبه 8 / 11 / 1390برچسب:, :: 6:37 PM :: نويسنده : maryam
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
||
|